جدول جو
جدول جو

معنی کار چاق کردن - جستجوی لغت در جدول جو

کار چاق کردن
(تَ)
روبراه کردن کار، وساطت در انجام گرفتن کاری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چار چار کردن
تصویر چار چار کردن
کنایه از ستیزه کردن، برای مثال تا بر کسی گرفته نباشد خدای خشم / پیش تو ناید و نکند با تو چارچار (منوچهری - ۴۱)
فرهنگ فارسی عمید
(لَ زَ مَ)
تیز کردن دندانه های ارّه، گرو بستن با کسی فرزند خود را: ارهن ولده به. (منتهی الارب) ، سلف دادن در چیزی. (تاج المصادر بیهقی). بها پیش دادن. (منتهی الارب). پیشی خواستن. (کنز اللغات) ، دایم شدن. (تاج المصادر بیهقی). ثابت ودائم داشتن چیزی را (چنانکه طعام و شراب) ، سست گردانیدن. (منتهی الارب) ، ارهان در سلعه، گران کردن متاع را. (منتهی الارب) ، گران خریدن. (آنندراج) ، در تهلکه انداختن. (آنندراج) (کنز اللغات) ، ارهان میت، درآوردن مرده در گور. (منتهی الارب) ، ارهن فلاناً ثوبه، دفع کرد جامه را بسوی وی. (منتهی الارب) ، دفعه الیه لیرهنه. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو کَ دَ)
سر و صدا راه انداختن. جنگ و نزاع کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از قال چاق کردن
تصویر قال چاق کردن
سر و صدا راه انداختن، نزاع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار زار کردن
تصویر کار زار کردن
جنگ کردن حرب کردن محاربه: (اصحاب خود را بزبان عجم گفت که بدار زنید یعنی کار زار کنید و بکشید این طایفه را) (تاریخ قم 82)
فرهنگ لغت هوشیار
کار راه انداز میانجی آنکه کار مردم را راه اندازد کسی که کارها را روبراه کند دلال واسطه (معامله)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قال چاق کردن
تصویر قال چاق کردن
سر و صدا راه انداختن، نزاع کردن
فرهنگ فارسی معین